دکلمهی «غزل راه عشق» با صدای ژاله صادقیان
دانلود قانونی آلبوم هنوز میخندد
گاهی تلاش است و همواره حیرانیست
در کسوت انسانحیوان شده سلطان
شرمنده از عدل و سلطانیست
شور جنون ریزد از لافهای عقل
فریاد دل گویی نقش پریشانیست
چشم بصیرتبین در خار گل بیند
هر اختلاف اینجا محکوم به یکسانیست
در خلوت تردید مرداب شد برکه
دریا شدن باید دریا که توفانیست
شوق عدم کردهست دل خاکسار عشق
اندیشهام دایم پروای انسانیست
انبوه الفت چون غافل ز خویشم کرد
رخوت در این حالت آخر پشیمانیست
نقشت به آیینه دل میکند معنا
این صیقل صورت مجذوب عریانیست
هوش از سرم بردی در نخوت عقلم
گشتن رها آری مقصود پایانیست
