کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی
در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک دریابی
کز چه در آن تنگناشان باز شادی های شیرین است
کمترین تحریری از یک زندگانی، آب، نان، آواز
ور فزونتر خواهی از آن، گاهگه پرواز
ور فزونتر خواهی از آن، شادی آغاز
ور فزونتر باز هم خواهی، بگویم باز
آنچنان بر ما به نان و آب اینجا تنگسالی گشت
که کسی به فکر آوازی نباشد
اگر آوازی نباشد، شوق پروازی نخواهد بود
نظر شما درباره آهنگ «آب، نان، آواز» چیست؟
«نظر شما مهم است؛ نظرتان را دیگران به اشتراک بگذارید»