خوش خرامان می روی ای جان جان بی من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی من مرو
ای فلک بی من مگرد و ای قمر بی من متاب
ای زمین بی من مروی و ای زمان بی من مرو
ای عیان بی من مدان و ای زبان بی من مخوان
ای نظر بی من مبین و ای روان بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو
|شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو
|خار ایمن گشت ز آتش در پناه لطف گل
تو گلی من خار تو در گلستان بی من مرو
|در خم چوگانت می تازم چو چشمت با من است
همچنین در من نگر بی من مران بی من مرو
|چون حریف شاه باشی ای طرب بی من منوش
چون به بام شه روی ای پاسبان بی من مرو
|وای آن کس کو در این ره بی نشان تو رود
چو نشان من تویی ای بی نشان بی من مرو
|وای آن کو اندر این ره می رود بی دانشی
دانش راهم تویی ای راه دان بی من مرو
|دیگرانت عشق می خوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی من مرو
نظر شما درباره آهنگ «بی من مرو» چیست؟
            «نظر شما مهم است؛ نظرتان را دیگران به اشتراک بگذارید»