آن دلبر من آمد بر من
زنده شد از او بام و در من
|گفتم قنقی امشب تو مرا
ای فتنه من شور و شر من
|گفتا بروم کاری است مهم
در شهر مرا جان و سر من
آخر تو شبی رحمی نکنی
بر رنگ و رخ همچون زر من
رحمی نکند چشم خوش تو
بر نوحه و این چشم تر من
گفتم به خدا گر تو بروی
امشب نزید این پیکر من
|بفشاند گل گلزار رخت
بر اشک خوش چون کوثر من
|گفتا چه کنم چون ریخت قضا
خون همه را در ساغر من
|مریخیم و جز خون نبود
در طالع من در اختر من
|عودی نشود مقبول خدا
تا درنرود در مجمر من
|گفتم چو تو را قصد است به جان
جز خون نبود نقل و خور من
|تو سرو و گلی من سایه تو
من کشته تو تو حیدر من
|گفتا نشود قربانی من
جز نادره ای ای چاکر من
|جرجیس رسد کو هر نفسی
نو کشته شود در کشور من
|اسحاق نبی باید که بود
قربان شده بر خاک در من
|من عشقم و چون ریزم ز تو خون
زنده کنمت در محشر من
|هان تا نطپی در پنجه من
هان تا نرمی از خنجر من
|با مرگ مکن تو روی ترش
تا شکر کند از تو بر من
|میخند چو گل چون برکندت
تا به سر شدت در شکر من
|اسحاق تویی من والد تو
کی بشکنمت ای گوهر من
|عشق است پدر عاشق رمه را
زاینده از او کر و فر من
|این گفت و بشد چون باد صبا
شد اشک روان از منظر من
|گفتم چه شود گر لطف کنی
آهسته روی ای سرور من
|اشتاب مکن آهسته ترک
ای جان و جهان ای صدپر من
|کس هیچ ندید اشتاب مرا
این است تک کاهلتر من
|این چرخ فلک گر جهد کند
هرگز نرسد در معبر من
|گفتا که خمش کاین خنگ فلک
لنگانه رود در محضر من
خامش که اگر خامش نکنی
در بیشه فتد این آذر من
|باقیش مگو تا روز دگر
تا دل نپرد از مصدر من
نظر شما درباره آهنگ «آن دلبر من» چیست؟
«نظر شما مهم است؛ نظرتان را دیگران به اشتراک بگذارید»