ترانه سرا و آهنگساز: محسن چاوشی
تاجگذاری کند، آمده کاری کند
بت شکند شاهِ ما بندهنوازی کند
ما بنوازیم نیز ناز بُتِ بت شکن
بت بنوازد هر آن چنگ به سازی کند
آمده با قصد خود هرچه بتِ قادر است
با تبرش یک نفس دستدرازی کند
خویِ علی خویِ او، رویِ علی رویِ او
دست به زانو زنَد فتح اراضی کن
تیغ کَشاند به هر کس که به ناحق گرفت
عدل کشاند به هر قصد به قاضی کند
سر بزند آنکه را خونِ خلایق مَکید
آبِ رخِ مردُمان ریخته بازی کند
باز بگیرد خود آن آهِ دل مردُمان
خود دِل ایتام را آمده راضی کند
در نگشاید به آن ذات که پهلوی خلق
میشکند دَم به دَم بعد نمازی کند
تیغ به فرقش زنید شیر به زهرش کنید
شیرِ خدا باز خود بندهنوازی کند
لا فتی ای پدر، لا فتی جز شما
فُزتُ بِرَبِک علی، فرقِ تو را میخرم
همچو برادر شهید دست و سرم آنِ او
زهر بنوشم شَها بنده شهیدت شوم
بنده سرافکندهام در گذر از نطفهات
قول دهم چون شما شیرِ خدایی رَوم
خوی علی خویِ او، رویِ علی رویِ او
دست به زانو زَند فتح اراضی کند
شبهِ علی میرود عزل به ما میرسد
دست خدا بر سرم او برسد در بَرَم
شبهِ پیمبر کلان جامه تن همچو آن
جامهدران خواهمش، از سرِ او نگذرم
با یَد الله و با تیغ علی ذوالفقار
سینه گردنکَشان اذن دهد میدرم
خوی علی خویِ او رویِ علی رویِ او
دست به زانو زند فتح اراضی کند
نظر شما درباره آهنگ «او» چیست؟
«نظر شما مهم است؛ نظرتان را دیگران به اشتراک بگذارید»